عباس عبدی در یادداشتی با عنوان «فراتر از فساد» در روزنامه اعتماد نوشت: فرض کنید یک نفر مصاحبه کند و بگوید که مدتی پیش در فلان جای تهران چند نفر را پس از شکنجه کشتند و اموالشان را هم به غارت بردند. بعد هم هیچ کس پیگیری نکند که این ادعا درست است یا نادرست.
خب! این وضعیت چیزی جز ناامنی و بیمسوولیتی را نشان نخواهد داد. هنگامی که چنین خبری گفته شود، بلافاصله پلیس یا دادستان باید گوینده خبر را احضار کنند و اطلاعات او را برای راستیآزمایی دریافت کنند. اگر واقعیت نداشت، گوینده را محاکمه کنند که چرا خبر رعبآور دروغی را منتشر کرده است؟ اگر واقعیت داشت، پلیس و دادستانی باید پاسخ بدهند که چرا تاکنون مطلع نبودند و چرا هیچ اقدامی نکردهاند؟ در هر حال مسکوت گذاشتن ماجرا بیانگر فضای ناامن و خطرناک در جامعه است.
بنده سیاست آقای پزشکیان و دولت او را در خصوص نپرداختن به دولت پیش کاملا تایید میکنم و با آن همراه هستم. برخلاف همان دولت که هر چه جلوتر میآمد، حملاتش به دولت روحانی بیشتر میشد و ناکارآمدیهای مفرط خودش را به عهده دولت روحانی میانداخت. اتفاقا این شیوه توجیهگری آن دولت را دچار مشکلات بیشتری هم میکرد و به دلیل همین رفتارشان مردم متوجه شدند که هیچ امیدی به آنان نباید داشت. بنابراین بهتر است دولت پزشکیان به کلی دولت رییسی را فراموش کند. ارزیابی عملکرد منفی آن را به عهده کارشناسان مستقل و آیندگان بگذارد. اصولا مردم هم انتظار ندارند که چنین مقایسهای صورت بگیرد. زیرا به همین دلیل به او رأی دادند. با این حال یک مورد استثنا در بازگشت به گذشته وجود دارد، و آن فساد و تضییع حقوق ملت است.
فساد نهتنها شامل دزدی و رشوه میشود بلکه شامل تصمیمات نادرست و نابخردانهای هم هست که هزینههای کلانی را بر دوش ملت بار میکنند و این سیاستها و تصمیمات نادرست فراتر از معنای متعارف فساد اداری هستند. از این نظر باید به اقدامات گذشته پرداخته شود، چون نپرداختن به آنها موجب تکرار میشود. با این مقدمه، به اظهارات سرپرست جدید مرکز تحول دیجیتال و فناوری اطلاعات سازمان برنامه و بودجه میپردازیم که در گفتوگوی خود اعلام کرد: «۲۵ همت یا همان ۲۵ هزار میلیارد تومان بابت سامانه نان هزینه شده که هیچ حاصلی نداشته است.» به گفته او سامانه املاک و اسکان هم هیچ حاصلی نداشت!
البته وی هنگام شرح ماجرا و با خنده اقدامات آنان را به تمسخر گرفت. گفتن رقم ۲۵ همت برای یک سامانه خیلی ساده است، زیرا مردم درکی از ابعاد این رقم بهویژه در سالهای گذشته ندارند. چگونه ممکن است یک ساختار وزارتی یا حکومتی به جای حل مساله نان که در هر کشور دیگری از جمله در همین ایران نیز کاری متعارف بوده، بتواند طرحی را با این رقم وحشتناک اجرا کند که مدیر بعدی آن را مضحکه بداند و متاسفانه با خنده و تمسخر از آن یاد کند؟ درحالی که اجرای طرحی که چنین هزینه سنگینی داشته و موجب تمسخر است، قطعا خندهدار نیست و باید گریست.
ظاهرا سامانه مسکن هم مطابق همین نقل قول سرنوشت مشابهی داشته است. اکنون برعهده آقای رییس سازمان برنامه و وزرای محترم اقتصاد و صمت است که توضیحی درباره این طرح بدهند که مراحل طی شده برای آن چگونه طی شده است؟ نکند مثل فساد 3/7 میلیارد دلاری چای دبش که برای دهها نفر کیفرخواست صادر شده ولی هنوز هیچ کس نمیداند که این فساد طی چه ساز و کاری رخ داده است؟ من از همان زمان و مکرر نوشتم که این فساد در این ابعاد نمیتواند منحصر به فرد باشد، اگر این فساد آگاهانه نظاممند نباشد حتما ناشی از یک شلختگی ساختاری و مدیریتی است و به طور قطع با وجود این شلختگی، باید موارد دیگری هم وجود داشته باشد. اکنون گفته شده که چنین رقم وحشتناکی صرف یک سامانه بیهوده و فسادزا شده است؛ پس باید نتیجه گرفت که آن احتمال بنده بیمورد نبوده است.
کسی که جانشین مدیر قبلی شده و این خبر را منتشر کرده موظف به انتشار جزییات آن از آغاز فرآیند طراحی این ایده تا پایان شکست ماجرا است. بار کردن چنین هزینههای سنگینی به کشوری که با محدودیت شدید درآمدهای بودجهای مواجه است، یک فساد بزرگ محسوب میشود. امیدواریم که مسوولان جدید سیاههای از طرحهای مشابه و این طرح را به افکار عمومی عرضه کنند تا مردم ارزش رایی را که در ۱۵ تیر دادند، بیشتر بدانند.