خواهش فوری و جذاب احمد زیدآبادی در آستانه نوروز

۷ ساعت قبل ۶
در آستانۀ عید نوروز و شب‌های قدر که بر اثر تنگنای اقتصادی، دل‌های بسیاری از مردم گرفته است، آیا از هیچ راهی نمی‌توان دل عدۀ زیادی از آنها را شاد کرد؟

احمد زیدآبادی طی یادداشت در کانال تلگرامی خود نوشت: در آستانۀ عید نوروز و شب‌های قدر که بر اثر تنگنای اقتصادی، دل‌های بسیاری از مردم گرفته است، آیا از هیچ راهی نمی‌توان دل عدۀ زیادی از آنها را شاد کرد؟ می‌شود، آن هم به سادگی و با یک چرخش قلم! اگر تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی در این ایام به آغوش خانواده‌های خود بازگردند، دل  بسیاری از مردم ایران شاد می‌شود.

100

شاید گفته شود که با آزادی آنان، در عوض دلِ برخی افرادِ مذهبی می‌گیرد! آنکه دلش از آزادی یک زندانی یا محصور می‌گیرد، در درجۀ اول مذهبی نیست و خدا را نمی‌شناسد. مگر نشانۀ پرهیزکاری و نیکوکاری جز "عافین عن‌الناس" است؟ مگر در کتاب نیامده است که: "وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا"؟

آن فرد مذهبی مگر خودش در شب‌های قدر قرآن به سر نمی‌گیرد و زار نمی‌زند: "خدایا العفو"! مگر دوست ندارد که خدا او را ببخشد و بیامرزد؟: "أَلا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللّهُ لَکُمْ؟" چطور می‌توان با دلی پر از کینه و انتقام نسبت به همنوع، در برابر خدا نشست و از او طلب بخشش و آمرزش کرد؟

نه! نمی‌توان مذهبی بود و از رنج همنوع شاد و از شادی او رنجور بود! چنین مذهبی مذهب ستمکاران است!

اکنون پدران و مادران و همسران و کودکانی، چشم به راه باز شدن درهای زندان و بازگشت عزیزان خود به خانواده در شب‌های عید هستند؟ رنج آنها رنج بسیاری از مردم و شادی آنها شادی بسیاری از مردم این سرزمین است.

در این روزها نامه‌ای از همسر ویدا ربانی انشتار یافته که از دستور انتقال او از زندان اوین به زندان قرچک شکوه و شکایت کرده، حال آنکه او بیمار است و فقط چهار ماه از مدت محکومیتش باقی مانده است.

نگه داشتن خانم ربانی و امثال وی در زندان، از کدام مشکل جلوگیری می‌کند؟ کدام مشکل را برطرف می‌سازد؟ آیا مال کسی را خورده؟ یا جان کسی را گرفته؟ یا به حقوق دیگری تجاوز کرده؟ یا حق‌الناسی بر گردن و ذمۀ اوست؟ فقط حرف زده گرچه لحن کلامش ممکن است به مذاق من هم خوش نیاید. بسیاری دیگر هم چون اویند. از مصطفی تاجزاده و سعید مدنی گرفته تا دهها زندانی دیگری که مشهور یا نامشهورند.

الان مدت‌هاست نرگس محمدی از زندان آزاد شده است. حرفهایش را کما‌فی‌السابق می‌زند و لحن تند کلامش را هم عوض نکرده است. آیا حضور او در بیرون از زندان، نظمی را از هم پاشیده؟ امنیتی را به هم زده؟ مشکلی لاینحل آفریده؟ آسمان را به زمین آورده؟ زمین را به آسمان برده؟ خب، بگویید چه شده است؟

به فرض، دیگر زندانیان هم پس از آزادی بخواهند همین حرف‌هایی را بزنند که الان در زندان می‌زنند. مگر مشابه و بسیار تندتر از آن حرف‌ها روزانه از سوی افراد خارج از زندان زده نمی‌شود؟ اینها چه مشکلی ایجاد کرده که لازم باشد این داستان غم‌انگیز "زندانی سیاسی" در ایران همچون سریالی پایان‌ناپذیر همیشه ادامه داشته باشد؟

متأسفانه سیستم امنیتی کشور در مورد زندانیان سیاسی "بازجو محور" است. چه بسا دیده شده که کل دستگاه قضا با آزادی برخی زندانیان موافق است اما بازجو یا اصطلاحاً کارشناس پرونده مانع می‌شود! در سال ۸۹ یک روز که عباس جعفری دولت‌آبادی دادستان وقت تهران به زندان گوهردشت کرج آمده بود، به من گفت؛ قاضی‌ات تمام تلاشش را کرد که تو را با وثیقه آزاد کند، اما نتوانست. 

زورش به بازجویت نرسید! به همین راحتی! امیدوارم این شیوه به طور ریشه‌ای اصلاح شود و عموم زندانیان و محصوران، سال نو را در نزد خانواده‌های خود باشند.

اگر سران سه قوه همت کنند به نظرم این کار مشکل نباشد. اگر شب‌های قدر العفو می‌گویید پس خود اهل عفو باشید!

خواندن خبر در منبع