زنگ خورده بود و در آن ظهر جهنمی تابستان، همچنان گروهی از بچهها وسط حیاط مدرسه، زیر تیغههای خورشید، مشغول دویدن بهدنبال توپ سرگردانی بودند که نمیدانست توی این دروازه برود بهتر است یا آن دروازه؟
زنگ خورده بود و در آن ظهر جهنمی تابستان، همچنان گروهی از بچهها وسط حیاط مدرسه، زیر تیغههای خورشید، مشغول دویدن بهدنبال توپ سرگردانی بودند که نمیدانست توی این دروازه برود بهتر است یا آن دروازه؟