روزنامه شرق - علی ملکزاده: سه روز از مسجلشدن قهرمانی تراکتور در لیگ برتر بیستوچهارم گذشته و بهتر است به برخی حواشی و اتفاقات درباره این رویداد مهم پرداخته شود. درواقع حالا که تا حدودی گردوخاک توفان خبرها و اظهارنظرهای تحسینآمیز درباره موفقیت بزرگ تیم تبریزی در فوتبال ایران فروکش کرده، باید سراغ معدود تصاویر و ویدئوهایی که از جشن هواداران تراکتور منتشر شد، برویم. همان تصاویری که خوشایند نبود و تماشای آن قلب هر ایرانی میهندوستی را به درد میآورد. همان چند عکس و ویدئویی که برخلاف اصل و متن ماجرا حرکت کرد و روی انبوهی از تصاویر زیبا، خَش انداخت.
از جمعهشب و پس از برد پرگل تراکتور برابر شمسآذر و شکست سپاهان مقابل گلگهر، تبریز به جمع شهرهایی که قهرمان از دل آن بیرون آمده، اضافه شد. پیش از این در ادوار لیگ برتر تنها نمایندگان سه شهر تهران، اهواز و اصفهان به قهرمانی رسیده بودند و حالا با قهرمانی تراکتور در دوره بیستوچهارم، یک شهر دیگر اضافه شد تا جغرافیای قهرمانان لیگ برتر گستردهتر شود و به عدد چهار برسد. نخستین قهرمانی تراکتور که به زعم بسیاری از کارشناسان با شایستگی فنی رقم خورد، موجی از شادی را در خیابانهای چند شهر ازجمله تبریز، اردبیل، ارومیه و زنجان به راه انداخت و جمعیت درخور توجهی از هموطنان آذریزبان به جشن و پایکوبی پرداختند که تصاویر و ویدئوهای زیبا و پرشماری در رسانهها و فضای مجازی منتشر شد. در این بین، تعداد معدود و انگشتشماری از افراد دست به اقدامی زدند که مطمئنا باید میان آنها و تمام مردم ایران تفکیک قائل شد و اصطلاحا بینشان خط کشید. آن افرادی که با در دست داشتن پرچم کشورهای ترکیه و جمهوری آذربایجان باعث بهت و تأسف ایرانیها در گستره این مرزوبوم دوستداشتنی و عزیز شدند.
ایندست تصاویر بهجامانده از جشن خیابانی مردم بعد از قهرمانی تراکتور، از آن لحاظ حائز توجه است که پیش از این نیز تکرار شده و در چند بازی تعدادی از هواداران با پرچم این کشورها روی سکوهای ورزشگاهها حاضر شدهاند. این در حالی است که فوتبال یکی از بهانههای باهمبودن و لذتبردن است و در بسیاری از موارد و مواقع، فارغ از هر رنگ و تیمی، موفقیت تیم ملی شادی برای سراسر ایران به ارمغان آورده است.
آنچه تردیدی در آن وجود ندارد، این است که هموطنان شریف و نجیب، با هر گویش و فرهنگی، جزئی از «ایران» هستند و تنها تعدادی که قصد سوءاستفاده از احساسات قومی را دارند، دست به اعمالی همچون برافراشتن پرچم کشوری دیگر در حاشیه جشن قهرمانی یک تیم فوتبال میزنند و به خیال خام خود، به تقابل با «هویت ملی» برمیخیزند. اینکه تصویر دختربچهای در یکی از شهرها منتشر شود که لباسی از پرچم ترکیه بر تن دارد، تحت هیچ شرایطی پذیرفتنی و قابل قبول نیست و والدین او باید پاسخگوی اقدام خود باشند. او و امثال او باید بدانند که همه ما هموطن هستیم و زیر یک پرچم زندگی میکنیم و بعضی چیزها زیبنده مردم ایران نیست.
از سویی فیلمی در فضای مجازی منتشر شد که در آن یک نفر هنگام جشن مردم برای قهرمانی تراکتور، پرچم کشور جمهوری آذربایجان را در دست گرفته و روی یک بیلبورد تبلیغاتی ایستاده است. بعد از پربازدیدشدن این فیلم، یوسف پزشکیان، فرزند رئیسجمهور، به این اتفاق واکنش نشان داد و در شبکه اجتماعی ایکس (توییتر سابق) نوشت: «من تخصص روانشناسی ندارم، ولی گمان میکنم بخشی از اتفاقاتی که در ورزشگاهها رخ میدهد باید از منظر روانشناسی بررسی شود و به هیجان و تخلیه انرژی جامعه ربط دارد. باید مراقب بود عدهای فرصتطلب از موقعیت سوءاستفاده نکنند. زدن برچسب پانترکی و تجزیهطلبی به تماشاگران خطای راهبری است».
نفرین بر ناسپاسی
رسول بهروش، روزنامهنگار در این باره مینویسد: تکلیف اینها که روشن است. کاش یک جو عرق و علاقه به «ایران» در وجود بعضی پیدا میشد تا با سلب تابعیت از این جماعت، آنها را بفرستند همان جایی که اینطور آویزانش هستند. آنچه اما مغز استخوان را میسوزاند، کلکسیونی است که در این سالها ساخته شده و به توهم «تبعیض» بین برخی تراکتوریها دامن زده، آنها که جدی جدی باور کردند یک عده اهریمن همیشه در حال خوردن حقشان هستند. میگویند تراکتور مظلوم است و پیوسته مورد ستم مرکزنشینهای بیمروت قرار میگیرد. این در حالی است که مردم ایران همیشه حرمت تراکتور را داشتهاند. تراکتور فصل هفتادونه- هشتاد در قعر جدول لیگ آزادگان قرار گرفت، اما با نظر فدراسیون از سقوط به دسته پایینتر معاف و در نخستین دوره لیگ برتر شرکت داده شد. آیا این جفاکاری بود؟