روزنامه اعتماد: مدتی است که برخی حامیان قانون حجاب و عفاف بار دیگر تجمعاتی را در مکانها و شهرهای مختلف از جلوی منزل مراجع گرفته تا جلوی ساختمان مجلس شورای اسلامی برگزار میکنند.
در پایتخت و جلوی ساختمان مجلس، تعدادشان به چندصد نفر هم میرسد و باز با همان برنامههای همیشگی، از باندهای اسپیکری که در آن مداحی با صدایی خیلی بلند پخش میکنند تا خود را ادامهدهنده راه پیشوایان نشان دهند و پلاکاردهایی که روی آن همواره با نوع شکستهای از خط نسخ -که به ذهن آدمی خطور میکند که نکند فرد خاصی تمام این پلاکاردها را مینویسد- شعارهایی مینویسند که مناسب نیست و هم موجب تألم؛ از بس که با خواندنشان به شعور و ادب هر صاحبنظری و هر انسانی توهین میشود.
اما نکته بسیار جالب توجه، آشنا بودن چهرههای زیادی از این افراد است. بیشتر این افراد چنانکه از چهرهشان پیداست همانهاییاند که چند ماه پیش در تجمعات مشابه و البته باز کمتعدادی در مخالفت با رفع فیلترینگ در صحنه حضور یافته بودند .
این عده در دفعات پیشین هم در مصاحبهای سخنان غریبی را مطرح کردند که بیان علت رفتارهایشان میتواند باشد. مثلا در پاسخ چرایی کمتعداد بودنشان یکیشان مدعی شد که «کمتعداد بودن نشانه حق بودن است.» درواقع برای هر سناریویی توجیهی دارند و با چنین استدلالی احتمالا خود را حماسهآفرینانی میدانند که نامشان در تاریخ ثبت خواهد شد.
حامیان این شبهقانون در آخرین تجمعات خود در روزهای گذشته، سران سه قوه را مورد عتاب قرار میدهند اما سخن واقعی آنها با رییسجمهور است و جوری از پزشکیان طلبکارند و او را غیرمستقیم به خیانت و مسوولان دولت را به انواع بدکاریها متهم میکنند که گویی خودشان به پزشکیان رای دادهاند و با رای بالایی به پاستور فرستادهاند و اکنون مطالباتشان را میخواهند! آنهایی که در ایام انتخابات نهایت بیاخلاقی را در تمام شؤون به نمایش گذاشتند هماکنون توقع که چه عرض کنم، طلب دارند که رییسجمهور نه خواستههای رایدهندگانش، بلکه خواستههای این جماعت را سرلوحه خود قرار بدهد؛ چون از نظر این افراد رای مردم که ارزشی ندارد؛ چراکه مردم در اکثریتند و اکثریت بودن از نشانههای باطل بودن است!
این عده بدون داشتن اطلاعات درست و کافی و همچنین با افتخار به عدم مطالعه آثار نویسندگان و صاحبنظران سرشناس و شناختهشده و شاید با مطالعه تعدادی کتاب سفارشی و 50درصدی، خود را تنها صاحبان عقل و خرد میدانند و مردم، به خصوص مردم تحصیلکرده درنظر آنها هیچ و پوچ و اهل کوفه و بدون بصیرت و... اند که همیشه راه باطل را میروند.
این عده کم هیچگاه در برگزاری تجمعات خود به دریافت مجوز اقدامی نمیکنند؛ چراکه بهزعم آنها «در مسیر حق بودن» نیازی به مجوز ندارد. مطالباتی همچون «مجاز بودن چند نوع لباس تایید شده مشخص و یونیفرممانند برای استفاده مردم»، «مجاز بودن نوع خاصی از سیمکارتهایی که مردم با استفاده از آنها امکان وصل شدن به فیلترشکن و شبکههای مجازی را ندارند» یا بدتر از آن «ممنوع شدن گوشیهای لمسی برای مردم به منظور آباد کردن آخرت آنها» و... تنها حاکی از آن است که مطرحکنندگان این شعارها و مطالبات حتی در کنترل کردن خود از استفاده ناصحیح از اینترنت هم عاجزند و لذا معتقدند که دولت باید با ایجاد شرایط امنیت پادگانی، جلوی استفاده ناصحیح! آنها و دیگران از اینترنت را بگیرد.
با چنین افرادی با چنین طرز تفکر کودکانهای چه میتوان کرد؟ آیا باید عقل و خرد جمعی را فدای خواستههای آنهایی که در ایام انتخابات بدترین اهانتها را به پزشکیان و رایدهندگانش کردند و در راستای شکست وی از هیچ تلاش ناجوانمردانهای دریغ نکردند، نمود؟ یا اینکه مطابق نظر رایدهندگانی که مطالبات بحقی داشتند و ممکن است آنها هم در انتخاباتهای بعدی به ناراضیان و تحریم کنندگان انتخابات بپیوندند، حرکت کرد؟